پیش از این و در این پستبه سینمای عباس کیارستمیو مشق شب پرداخته بودم. اما حقیقتا هیچ انس و علاقهای با فیلمهای او برقرار نکرده بودم . این قضیه فقط مربوط به فیلمهایی که در وبلاگ دربارهی او نوشتم نمیشود. از مثل یک عاشق تا ده و طعم گیلاس ، فیلمهای دیگرکیارستمیرا هم هرگز نپسندیدم.
به جرات اعتراف میکنم در تمامیآن لحظات انگار اصلا متوجه جهان فیلمهای او نشدم. البته که هنوز هم حاضر نیستم حتی برای یک لحظه بسیاری از فیلمهای او را تحمل کنم ، اما حداقل میتوانم بگویم امروز جهان فیلمهای او را به اندازهی خودم! میفهمم و از یک فیلم کیارستمیبسیار خوشم میآید.
کلوزآپ
نخستین نکتهای که باید اشاره کنم ، جزییات در این اثر و سایر آثار کیارستمیاست.هرچند که حرفم بسیار تند و خطرناک است و بعید نمیدانم روزی نظرم راجع به این حرف کاملا برعکس نشود ، اما امروز معتقدم جزییات در آثار کیارستمی، از نبود ضبط صوت گرفته تا قوطی فلزی بیشتر قصد مهم جلوه دادن فیلم را دارند تا کارکرد معنایی داشته باشند.
به طور کلی بنظرم عباس کیارستمیو آثارش قصد مهم جلوه کردن دارند تا واقعا خیلی هم مهم باشند یا در نگاه خوشبینانه به لحاظ زبان سینمایی متفاوت با زبان جریان اصلی سینما عمل میکنند .(که البته اصلا بد نیست)
اما آیا کلوزآپ فیلم بدی است؟
به هیچ وجه
کلوزآپ و چند فیلم دیگر که به جایش دربارهی آنها خواهم نوشت ،به عقیدهی من از معدود آثار عالی کیارستمیاند.
چرا معتقدم کلوزآپ عالی است؟
نکتهی اول را شاید باید در نوع بازی گرفتنهای کیارستمیدانست. همینجا اعتراف میکنم که سینمای کیارستمیسینمای منحصر به خودش است و تا سایر آثار کیارستمیرا ندیده باشید ، متوجه خلاقیتهای او و نوع خاص نگاهش به دنیا و سینما نمیشوید و اصلا دلیل اهمیت او هم همین است.
به عنوان مثال ، عموما بازیگران آثار کیارستمینابازیگرند و اتفاقا خوب هم بازی نمیکنند ، اما به عنوان مثال این اصرار کیارستمیبرای اینکه خود افراد واقعی نقششان در فیلم را بازی کنند یا اینکه در این فیلم ، اصرار به اینکه در لحظاتی به تماشاگر نشان دهیم داریم فیلم میبینیم برای زمان خودش اقدامیکاملا نوگرایانه است.
حتی آن بخشی که مخملباف به سبزیان میرسد و سیمهاش اف ظاهرا مشکل دارد (از کیارستمیبعید نیست حتی خودش اینکار رو در مرحلهی تدوین کرده باشه) اوج نمایش فردیت فیلمسازه ، هرگز یک فیلمساز کوچیک جراتانجام چنین کاری رو نداره.
و از همهی اینها مهمتر ، داستان حیرت انگیز این فیلم است. یک متاسینمای هوشمندانه. به نظرم یک آدم رند با یک ته لبخند جذاب از لای شیشهی عینک دودی اش تنها میتوانسته آن را بسازد.
بازیها کاملا از جنس کلیپهایی است که این روزها در اینستاگرام مسخره میشود و مثلا طرف دارد با دوربین صدا و سیما مصاحبه میکند و حرفهای شعاری میزند. حتی شاید رگههایی از این نوع بازیگری را در آثار استاد! ایرج ملکی هم ببینید.
اما این کجا و آن کجا ، با دیدن سایر آثار کیارستمیمیتوان مطمن بود که این آدم رند از لای شیشهی عینک آفتابی اش ما مخاطبانش را هم حین دیدن آثارش برانداز میکند و احتمالا ته دلش به ما میخندند.
البته منظورم این نیست که او بدون هیچ دلیل منطقیای این نوع بازیگری را برای آثارش انتخاب کرده اتفاقا کاملا معنا دارد ، اما شاید توضیح دادن این معنا ، تا زمانی که کلوزآپ و سایر آثار کیارستمیرا به تازگی به دقت تماشا نکرده باشید ، خیلی درست نباشد. شاید در زمان مناسب تری به تفصیل دربارهی بازیگری در آثار کیارستمیصحبت کردیم.
اما تا آن روز
به نظر میآید عباس کیارستمیانقدر باهوش هست که همهی ما را سرکار بگذارد
روحت شاد عالیجناب کیارستمی
پی نوشت: همانگونه که در متن نوشتم ، به وضوح و روشنی میبینم روزی را که شاید تمام گزافه گوییهایم در این متن را مهملاتی میدانم که توسط جوانکی خام در اوقات قرنطینهی کرونا نوشته شده ،با این تفاسیر امیدوارم هرکسی که این متن را میخواند و احیانا با نظر بنده در متن اصلی مخالف است ، خشمگین نشود و تمام متن بالا را به نشانهی خامیاینجانب بگذارد و از آن بگذرد.